عکس 55روزگی
متن کارت عروسی مامان وبابا
به نام الهه عشق جشن عقد حسن وحمیده درآسمان زندگیمان جستجو گر ستارهای بودیم بالاتر از تمامی ستارگان به درخشندگی خورشید وبه پاکی آب ویافتیم آنچه را می خواستیم پس تو ای زیباترین دربزم آسمانی این دو ستاره بدرخش زمان: 9/12/1387 مکان: تالار پذیرایی نورجهان ...
علی جان زیر باران محبت بارانی شو
بوی نم. بوی خاک .بوی گل بنفشه باغچه هم از باران است .وچه زیباست باران. نه رنگ دارد ونه بوی.پس چگونه این همه رنگ قشنگی وبوی تازگی میدهد کاملا"شبیه توست با اینکه نمی توانی حرف بزنی نمی توانی از پس وظایف شخصیت بر بیایی ولی چه زیبایی .زیبایی چون گوهر ومروارید از طرف معبود یکتا وبی همتا وهر گاه هدیه از طرف پروردگارم به من میرسد خیلی پرعظمت وبزرگ تر والاتر از آن است که در تفکر من است. وبیشتر از لیاقت وشایستگی من است. پسرم تو هم بعد مادر وپدر وهمسرم که در دنیا تنها دارایی وسرمایه من هستند یک نعمت الهی هستی که خداوند به من هدیه داده.و از درگاه خداوند خواستارم تا بتوانم از عهد این مسئولیت به لطف ومرحمتش با سر بلندی وسرافرازی جهت تربیت وتعل...
نویسنده :
پدر و مادر
21:26
عکس های علی از بدر تولد تا 45روزگی
٥روزگی 10روزه گی 15روزه گی 40روزه گی 45روزگی 30روزگی ...
نویسنده :
پدر و مادر
0:52
علی عزیزم مسلمان شدندت مبارک
امشب که آمده ام 45روز از تولدت می گذرد شاید باخودت فکر می کنی این مدت کجا بودم وچقدر دیر آمدهام وخاطرات تولدت را بنویسم پسرام در شب سی ام بهمن سال 90من وبابا برای اخرین دفعه رفتیم پیش دکتر وپس از سونو مشخص شد شما 2800وزن گرفته ای ولی طبق تشخیص پزشک دیگر ماندن در تنگ کوچک جایز نبود .نامه بستری شدن را از دکتر گرفتیم وهمان شب بستری شدم تا فردا زیر نظر همین پزشک به دنیا بیایی . همه چیز خوب وعادی بود یک اضطراب طبیعی داشتم ساعت 11:30نوبت عمل به من رسید دکتر باروی خوش از من استقبال کرد وسپس مراحل یکی به یکی طی شد ناگهان صدای گریه به گوشم رسید لحظه جالبی بود دیگر در پوست خود نمی گنجیدم پرستار درون پارچه سبزی پیچیده بودت جلو آمد وبه قدر چند ...
نویسنده :
پدر و مادر
10:42